- MOC.OOTAHAD
- selcitrA seidutS erutuF
- MOC.OOTAHAD
امر سياسي و امر مضحک در ملودرام مبارزه با تروريسم
امر سياسي و امر مضحک در ملودرام مبارزه با تروريسم
ايوب کريمي
«دشمنت را بکش و در تشييع جنازهاش شرکت کن.» (جمله منسوب به ماکياولي، گرچه آن را در آثار ماکياولي نيافتم)
شخصا اعتقادي به «نظريه توطئه» ندارم و نميخواهم خوانندگان محترم، اين نوشتار را در قالب نظريه توطئه ببينند اما اعتقادي راسخ به «طراحي استراتژي» دارم؛ امري که فکر ميکنم اسلامگراياني از قبيل داوداوغلو در آن مهارت خاصي يافتهاند. اما چرا داوداوغلو؟ چون او مصداق مفهوم «امر سياسي» کارل اشميت است؛ آنجا که اشميت ميگويد: آنچه حوزه سياست را از ساير حوزهها (زيباييشناسي، اخلاق و اقتصاد که به ترتيب مبتني بر تمايز زشت و زيبا، خير و شر، و سود و زيان هستند) جدا ميکند تمايز بين «دوست» و «دشمن» است... اما دشمن ميتواند زيبا باشد، خير باشد يا معامله با وي سود داشته باشد. آنچه سياستمدار بايد بداند اين است که سياست مبتني بر تمايز دوست و دشمن است و سياستمدار ضمن در نظر داشتن اين تمايز بايد به دنبال تامين منافع موکلانش باشد. اين همان کاري است که داوداوغلو ميکند.
بعد از ماجراهاي داعش و کوباني اين امر مسجل شده است که دولت ترکيه و حزب اسلامگراي حاکم علنا و بدون تعارف از داعش حمايت ميکنند. حال داوداوغلو به پاريس رفته و در کنار رهبران جهان مشغول راهپيمايي است. اين در حالي است که دو سال پيش سه زن کرد به دستور مستقيم اردوغان و داوداوغلو در همين پاريس کشته شدند. آيا غربيها نميدانند داوداوغلو قاتل اين سه زن کرد و حامي تروريسم اسلامي است؟ غربيها اين را ميدانند اما به قول ژيژک «دگر بزرگ» نبايد اين را بداند. اين مسئله همان مسئله آشناي هميشگي است: سياستمدار دروغ ميگويد، مردم ميدانند که سياستمدار دروغ ميگويد، خود سياستمدار هم ميداند که مردم حرفهايش را دروغ ميدانند اما همچنان به دروغگويي ادامه ميدهد. چرا؟ چون دگر بزرگ نبايد اين را بداند. دگر بزرگ همان نقطه ارجاع غايي در ايدئولوژي است. همان جايگاهي که از آنجا درباره خودمان و ديگران قضاوت ميکنيم. دگر بزرگ از سوژه طلب قرباني ميکند. اما در واقع، دگر بزرگ داراي خصلت مجازي است و وجود آن وابسته به پيش فرضهاي سوژه است. بنابراين همواره در معرض فروپاشي است. به همين دليل است که سوژه هر کاري ميکند تا از فروپاشي دگر بزرگ جلوگيري کند.
اين همان کاري است که رهبران غرب ميکنند. آنها ميدانند که داوداوغلو قاتل زنان کرد و حامي مستقيم تروريسم داعش است اما ميخواهند اين «نظم نمادين» (به تعبير لاکان) را حفظ کنند. نظم نماديني که همه اعضاي ناتو و حتي ضد ناتو مانند روسيه را در مقابل تروريسم تعريف ميکند در حالي که تروريسم به مثابه خشونت ذهني، محصول خشونت عيني غرب و روسيه و ديگران است؛ همان غربي که اسلامگرايي را به عنوان ايدئولوژي مسلمانان حاشيهاي پرورش ميدهد و بعد سرکوبش ميکند.
حال در نمايش راهپيمايي ضد ترور که براي محکوميت قتل روزنامهنويسان شارلي ابدو و يهوديان کوشر تدارک ديده شده، امر ديگري وارد صحنه ميشود: امر مضحک. امر مضحک را بر خلاف امر سياسي که نظريهپردازان برجستهاي مثل اشميت و موفه درباره آن قلم زدهاند، کسي تئوريزه نکرده اما ميتوان آن را به اين ترتيب تعريف کرد: آنجا که نميتوان بين «خنده» و «گريه» قائل به تمايز شد. در واقع، امر مضحک بر خلاف امر سياسي که مبتني بر تمايز است مبتني بر عدم تمايز است. به زبان ساده، امر مضحک امري است که از طرفي خندهدار است و از طرفي گريهآور. از طرفي، نمايشي به شدت خندهدار است و از طرف ديگر، تلاش ميکند «امر واقعي» را از طريق اين نمايش پنهان سازد و لذا ناظر آگاه را منزجر ميسازد اما چون دستش به جايي نميرسد مجبور است گريه کند.
اين ماجرا يادآور سريال ملودرام آمريکايي Breaking Bad است. يک توليدکننده مواد مخدر که براي پولشويي و ظاهرسازي يک رستوران را اداره ميکند، خود را حامي برنامههاي بازپروري معتادان معرفي ميکند و به اداره پليس نزديک ميشود. از طرفي پولهاي کلاني از توليد مواد مخدر بدست ميآورد و تمام رقباي خود را نابود ميکند و از طرف ديگر، به منظور کسب اطلاعات و رد گم کني در اداره پليس هم برو و بيايي دارد. اين همان نقشي است که ترکيه اسلامگرا در صحنه سياست منطقهاي و جهاني بازي ميکند.
در ماهها و شايد سالهاي آينده خواهيم ديد که فرانسه و اروپا از ماجراي پاريس به همان شيوهاي بهرهبرداري خواهند کرد که آمريکا از ماجراي يازده سپتامبر بهرهبرداري کرد. در اين بين، اروپاييها به دنبال متحدان قابل اتکايي در خاورميانه خواهند بود و قطعا کردها به عنوان بازيگران کليدي در مبارزه با تروريسم اسلامي نقش مهمي بازي خواهند کرد. اما سوالي که مطرح ميشود اين است: آيا کردها بازيگران قهاري مانند داودوغلو دارند که بتوانند با همان قواعد بازي غرب بازي کنند و منافع ملت کرد را تامين کنند؟
په یوه ندی