- MOC.OOTAHAD
- selcitrA seidutS erutuF
- MOC.OOTAHAD
درسهایی از لئون تروتسکی:
درسهایی از لئون تروتسکی:
ابراهیم تیموری
" اگر تاریخ چیزی به ما نیاموزد فاقد ارزش خواهد بود "
در این نوشتار به بررسی کتابهای تاریخ انقلاب روسیه و زندگی تروتسکی می پردازیم. با مطالعه این آثار درک و شناخت بهتری از مکانیسم انقلاب اکتبر که میلیونها نفر مردم را به حرکت درآورد را با توجه به نوشته ها و تجربیات تروتسکی بدست می آید. در این نوشتار بیشتر توجه به ساختار حزبی و آسیب های حزب کمونیست برجسته می شود از جمله این عوامل را می توان همچون: تاثیرمرگ لنین، کم توجهی و دیر اقدام کردن لنین و تروتسکی برای اصلاح وساختار رهبری حزب،( یعنی زمانیکه در کنگره 12 تصمیم مقابله با استالنیسم گرفتند، لنین برای بار دوم سکته کرد) تاثیر ورود منشویکها، سوسیالیستها و غیره بر حزب کمونیست، فرهنگ برچسپ زدن، ترور شخصیت افراد مستقل و انتقاد کننده، اخراج واعدام افراد پایه گذارهمانند (کامنف، زینوف، بوخارین، تروتسکی) وغیره که دامنگیر آن حزب شد را نام برد. بدین معنی مسیر حزب کمونیست را دچار انحراف کرد و رسالت اولیه اش را از دست داد لذا آنچه در شوروی برسر کار آمد بیشتر استالینیزم بود. در اینجا مسائل مذکور را مورد واکاوی قرار میدهیم.
چشم انداز لنین از شوروی:
در اینجا به دورنمایی از افکار و ویژگی های لنین با توجه به کتاب تاریخ انقلاب روسیه می پردازیم. زمانیکه لنین به روسیه بازگشت در جلسه مشترکی که بلشویکها با منشویکها داشتند جماعتی بعد از شنیدن نطق لنین گفتند، این مرد از کره ماه آمده پس نمی تواند خطرناک باشد. بلشویکها به میان مردم میروند در کارگاها، کارخانه ها، پادگانها و...آنها خواسته های بنیادی خلق را درک کرده و از آنها دفاع میکردند، بلشویکها به وسیله شعار، از مشکلات عبور نمیکردند بلکه به مقابله مشکلات می شتافتند. تحلیل مداوم از شرایط عینی، آنالیز شعارها بر اساس واقعیت، موضع جدی در برابر دشمن داشتند حتی در مواقعی که خود دشمن چنان جدی به نظر نمی رسید، مطبوعات حزب، در بیان موفقیت ها مبالغه نمی کرد، تناسب نیروها را وارونه جلوه نمی داد، سعی نمی کرد با های هوی برنده شوند. لنین تاکید میکرد: ما باید فعالیت های خود را برسطح آگاهی توده ها بنا کنیم حتی اگر لازم باشد دراقلیت می مانیم و منتقد خواهیم بود تا اینکه توده ها را از قید فریب برهانیم یعنی درستی خط مشی ما به نتیجه خواهد رسید وهمه ستم دیده گان به نزد ما خواهند آمد. سیاست بلشویسم سرتا پا قابل فهم و نقطه مقابل عوام فریبی وماجراجویی بود. همانطور که جریانهای هوا تخم گیاهان را می پراکند گرد بادهای انقلاب نیز اندیشه های لنین را شکوفا میکرد. یکی از اعضای منشویک می گوید رقابت با کسی چون لنین که همیشه به انقلاب فکر می کند رقابت ناممکن است. لنین دردوران انقلاب در مخفیگاه خود کتاب "دولت وانقلاب "را نوشت با جدیت بیشتر افکار خود را برمسایل بنیادی انقلاب متمرکزمی کرد و با دقت تحلیل موشکافانه ای از مسائل روز داشت. از نظر اوتئوری فی الواقع راهنمای عمل بود. استعداد بی همتای لنین در شناخت حالت روحی توده ها قدرت بزرگ او را نشان میداد. وی خود را درمیان توده ها گم نمیکرد و توده ها را فریب نمی داد. همچنین بلشویک ها برای بدست آوردن قدرت و حفظ آن، گارد سرخ را تشکیل میدهند، آنها برسر منافع توده ها با مردم سازش نمی کردند چون میدانستند قدرت در مبارزه انبار میشود نه در چانه زنی منفعلانه از مبارزره، لذا در شرایط لازم و انقلابی توده ها را به خیابان فراخوانده وخود پیشاپیش آنها حرکت کرده و رهبری را در دست می گرفتند. در ابتدای شورش سوسیال رولوسیونرها و منشویکها که به نسبت بلشویکها بیشترین طرفدار واعتماد توده ها را دارا بودند چون بر سر منافع توده ها ائتلاف کردند نتوانستند از اعتماد مردم استفاده کنند. بنابراین در اینجا بیشتر صورت فردی و توانایی های لنین در پیوند با مردم و حزب نشان داده شده است.
افول قدرت تروتسکی در کوران انقلاب
درانقلاب اکتبر تروتسکی نفر دوم حزب بلشویک بود هیچ یک ازاعضای کادر رهبری درسخنوری به گرد او نمیرسید و همین خصیصه در انقلاب، تروتسکی را حتی بیش از لنین تبدیل به نام آورترین رهبر بلشویک درسراسر کشورکرد. در حالیکه لنین ناگزیر در فنلاند مخفی بود . وی همچنان پشت پرده کار میکرد و در میان مردم به یکی از ما شهرت یافت. تروتسکی رئیس شورای پتروگراد در انقلاب 1905روسیه، سازمان دهنده قیام اکتبر 1917وزیر امورخارجه اولین حکومت شوروی سازمان دهنده ارتش سرخ بود، پنج جلد آثار نظامی و سیزده جلد آثار دیگر، انتشارآثار تروتسکی درسال1927قطع شد، این در حالی است که مبارزه علیه تروتسکیم آغاز شده بود. در تابستان 1922انتقام جوئی شدت بسیار یافت، بویژه آنکه این بار مسئله برسر رهبران حزبی بود، پیش از آن در کنار ما با تزاریسم مبارزه انقلابی را شروع کرده بودند ولی اینک پس از انقلاب اکتبر سلاح هایشان را بر روی رفقا خود گرفته بودند. آنان که از اردوی سوسیال رولوسیونرها بسوی حزب بلشویک روی می آوردند گواهی می دادند که مهم ترین عملیات تروریستی نه آنطور که ما در بدو امر می پنداشتیم، نه نقشه افراد منفرد، بلکه نقشه خود حزب است، با وجود اینکه حزب مسولیت آن همه قتل را بگردن نمی گرفت، حکم مرگ از طرف دادگاه اجتناب ناپذیر بود. اما اجرای حکم به ناچار سلسله قتل های تازه را بعنوان پاسخی به آنها بدنبال داشت. اکتفا به محکومیت زندان، اگرچه طولانی مدت، یعنی مساعدت به تروریستها، چرا که اینها ازهمه کمترعمر طولانی قدرت شوروی را باور داشتند، راهی جز این نبود که اجرای احکام اعدام مشروط بر این باشد که آیا حزب به مبارزه تروریستی خود ادامه خواهد داد یا نه. در نظر لنین فراموش کردن خرده حسابهای دیرن به مثابه باز کردن اعتبارهای جدید برای ورشکستگان سیاسی بود. لنین بعد از سکته اولش قصد تشکیل کمیسیونی وابسته به کمیته مرکزی برای مبارزه با بوروکراتیسم را در سر داشت. هر دو(لنین، تروتسکی) می بایست به این کمیسیون تعلق می گرفتند این کمیسیون هدفش می بایست ریشه کن کردن فراکسیون استالینی باشد. کروپسکایا در سال 1927 به مناسبتی گفت که اگر لنین زنده بود شاید اکنون در یکی از زندانهای استالین بسر می برد. کروپسکایا حق داشت چرا که مسئله بر سر شخص استالین نیست، بلکه بر سر نیروهائی است که استالین بی آنکه خود بدان آگاه باشد، مصداق آنهاست اما در سال های 23 و 1922هنوز می شد مواضع فرماندهی را اشغال کرد از راه حمله ای آشکارعلیه فراکسیون کارمندان ملی- سوسیالیستی غاصبین دستگاه، میراث خواران اکتبر ومقلدان بلشویسم که به سرعت در حال شکل گرفتن بودند. مانع اصلی این کار حالت لنین بود، امیدواری ای بود که لنین درکنگره12 شرکت کند. به پاس موقعیت هایی که لنین در حزب داشت نامعلومی وضع شخصی او به نامعلومی وضع حزب مبدل شده بود حالت موقت همچنان ادامه داشت اما درنگ ها به سود مقلدان تمام شد چرا که استالین به عنوان دبیرکل حزب طبیعتا درآن دوره" فترت " نقش رهبری دستگاه را داشت. در دوران سکته دوم لنین، استالین این موقعیت، که لنین بعلت بیماری قادر به گفتگو و شنود شخصی با رفقا نبود را مغتنم شمرده و به لنین اخبار دروغ می داد یعنی عملا لنین را از منابع خبر دور نگه داشت. در این زمان تروتسکی بخاطر کمردرد بستری بود. وظیفه توطئه کنندگان نقشه " ترویکا " استالین، زینوف، کامنف، که تکیه گاه سازمانی مستحکمی علیه تروتسکی بسازنند و خود را بعنوان جانشین قانونی لنین قلمداد کنند. سال 1923 سال خفه کردن و ویران ساختن فعالانه اما بی سروصدای حزب بلشویک بود. در حالی که لنین با بیماری وحشتناک درنبرد بود، بخش دوم انقلاب یعنی مبارزه با تروتسکیم آغاز شد، این در حقیقت مبارزه با میراث معنوی لنین بود . " ترویکا " هنگامی که مطمئن شد دیگر به بازگشت لنین و شرکت و کنگره 12 امیدی نیست از بیم آنکه مبادا کنگره در محیط صلح و صفا تدارک دیده شود گردشی تند و ناگهانی کرد، حالا او به دنبال وسایلی می گشت که سران حزب را در برابر تروتسکی قرار دهد درآخرین لحظه پیش از تشکیل کنگره کامینف بر قطعنامه وی که مورد تصویب قرار گرفته بود مکملی مربوط به مسئله دهقانان پیشنهاد کرد، که نه سرشتی تئوریک و نه سیاسی، بلکه فقط تحریک آمیز داشت، منظوراز آن دادن دستاویزی برای اتهاماتی علیه تروتسکی به علت " کم بینی " دهقانان بود. یک صنعت کامل جعل تاسیس شد: برای تولید حیثیت و اعتبار مصنوعی، اختراع خیالبافانه ترین بیوگرافی ها و آگهی های تبلیغاتی برای رهبران به موجب سفارش، یکی از شاخه های این صنعت ویژه مسئله ریاست افتخاری بود. از انقلاب اکتبر به بعد رسم این بود که در جلسات، لنین و تروتسکی را به ریاست افتخاری انتخاب می کردند. رفته رفته جای اول به استالین دادن را شروع کردند، افتخاراتی ساخته می شود و نابود می گشت. این بستگی داشت به اینکه نام انسان در هیئت رئیسه افتخاری آورده می شد یا نه. این کار پیگیری و از روی نقشه دقیق بنام مبارزه با کیش شخصیت انجام می گرفت. در کنفرانس مسکو به سال 1924[پرئوبراشنسکی] رو به مقلدان گفت " آری ما مخالف کیش شخصیت هستیم، اما مخالف این نیز هستیم که کیش تازه ای جانشین کیش قدیم گردد و آنهم در مقیاس کوچکتر اگر انقلابی هایی که قدرت را رهبری کرده اند، درعصری معین ـ مسالمت آمیز یا فاجعه مانند ـ شروع کنند آن را از دست دادن، این در حقیقت سقوط اندیشه های معین در قشرهای رهبری انقلاب یا فروکش کردن حالت انقلابی در خود توده ها یا هردوی این هاست . در حزب و دولت قشربزرگی از انقلابی ها وجود دارد که اگر چه اکثر آنان از میان توده مردم برخاسته اند ولی مدتهاست از توده جداه شده است وبه اقتضای موقعیتشان در تضاد با آن قرار گرفته اند غریزه طبقاتی در اینان از بین رفته است، از طرف دیگر اینان فاقد استحکام تئوریک وبینشی هستند که بتوانند جریان را در مجموعه اش در یابند. در روانشناسی اینان مکان های بی حفاظ زیاد است که از راه آنها در شرائط متغیر تاثیرات دشمنانه و بیگانه معنوی آسان می تواند رخنه کرد. تروتسکی میگوید در جریان محفل گرائی اگر درمهمانی ها، محفلها بین قشر حاکم نورسیده شرکت نمی کردم و برایش هیچ جاذبه ای نداشت، رهبری نو، احساس میکرد که تروتسکی با اسلوب زندگانی او سازگاری ندارد به همین جهت این گفت وشنودهای گروهی به محض آمدن تروتسکی خاتمه می یافت وشرکت کنندگان با احساس محضوریت نزد خود و دشمنی نسبت به تروتسکی از یکدیگر جدا می شدند. در این برهه از زمان است که تروتسکی به لحاظ قدرت ضعیف می شود. جعل گذشته ها که بر اساس نقشه ای دقیق ومنظم انجام می گرفت بصورت سلاح وساز وبرگ مقامات رسمی حزب درآمد. تبلیغات تب آلود خرده بورژوازی، جاهلانه و ابلهانه بر ضد تئوری انقلاب مداوم، بروکرات از خود راضی مثلا وقت شراب خوردن به دیگری میگفت " او همیشه به فکر انقلاب مداوم است " اتهامات گوشه گیری اشرافیت و غیره به تروتسکی زده می شد، حالتی وجود داشت که می توان آن را چنین بیان کرد "مرگ برانقلاب مداوم" برای این آدمها مقاومت در برابرخواست تئوریک مارکسیسم و خواست های سیاسی انقلاب رفته رفته شکل مبارزه با "تروتسکیم" را به خود گرفت زیر این پرچم بود که خرده بورژوا از درون بلشویک سربرکشید و از دست رفتن قدرت تروتسکی عبارت بود از همین و در همین شکل و قالب بود که باختن قدرت عملی شد. تروتسکی میگوید استالین ابزار اصلی این واژگونی است او در تعقیب هدف هایش دارای عقل عملی، استقامت و سماجت است. افق سیاسی او بی نهایت تنگ است و سطح دانش تئوریکش سخت ابتدائی، اینکه حالا نقش اول را بازی میکند، نه نشانه ای از شخصیت او است، بلکه نموداری از مرحله افول سیاسی است. حتی هلوسیوس هم گفته است: هر دورانی مردان بزرگ خود را دارد و اگرهم نداشته باشد اختراعشان می کند، استالینیسم قبل از همه چیز عمل خود کار دستگاه دربه سرازیزی انداختن انقلاب است. لنین در21ژانویه 1924مرد، درمیدان سرخ علیرغم اعتراض تروتسکی مقبره ای مجلل ساختند که برای یک انقلابی ناشایست و توهین آمیز است. در جلساتی که اپوزیسیون " تروتسکی، کامنف" و غیره برگزار میکردند تعداد شرکت کنندگان روبه فزونی می رفت، 2هزار نفر در تالار اجتماع کردند که گنجایش این همه را نداشت عده ای بیشمار در خیابان جمع شده بودند تروتسکی و کامنف تقریبا دو ساعت حرف زدند، کمیته مرکزی ضمن اعلامیه ای دستورداد، جلسات اپوزیسیون باید به زور پراکنده شود استالین خواستارراه حل خونین بود. در دهمین سالگرد انقلاب اکتبر، برگزارکنندگان، نویسندگان، مقالات و سخنرانان همه جا آدمهائی بودند که در اثنای انقلاب اکتبر درآنسوی بادیگارد ایستاده بودند و یا درآغوش خانواده، خود را پنهان کرده بودند تا ببینند چه پیش می آید و پس ازآنکه سرنوشت انقلاب معلوم شد بدان پیوستند. تروتسکی می گوید بیشتر با تمسخر نه با تلخی خاطر مقالات این انگلها را میخواند یا سخنرانشان را از رادیو می شنیدم که به من اتهام خیانت به انقلاب اکتبر را میزدند. اگر ما دینامیسم جریان تاریخی را درک کنیم و ببینیم دستی که دشمن را به قلاده بسته برای خود وی نیز نا آشنا است، آن وقت است مهوع ترین بی شرمی ها و خیانت پیشگی ها در برابرمان ناتوان می گردد. در کنگره 15 به اخراج اپوزیسیون در مجموع رأی داد و اخراج کنندگان در اختیار "کا گ پ" قرار گرفتند و تروتسکی در اوت سال1940 توسط مامور استالین در تعبیدگاهش در مکزیک کشته شد.
سخن نهایی:
تروتسکی میگوید اگر شعارهایی که برای نیازهای مبرم طبقه و دوران خاص تطبیق کند برای اشاعه خود هزاران مجرا می آفرینند. از این منظر در مورد تجارب حزب کمونیست سخن و منبع فراوان است لنین و تروتسکی حتی در زمان زندان و مخفیگاه در دوران انقلاب که میدانستند چگونه ضعیف ترین زیر و بم های حالات سیاسی را از دوردست دریابند، از ورود هجوم سیل آسای منشویک ها، ورود فله ای افراد، عوامل نفوذی و غیره حزبی اصیل که تروتسکی آنها را تربچه می نامید (بیرونشان سرخ و درونشان سفید) جلوگیری می شد. لنین که پیرامون محتوای حزب پیوسته حساسیت شدیدی ازخود نشان می داد اندکی بعد درخواست کرد 99درصد منشویکهایی که پس از انقلاب اکتبر به بلشویسم پیوسته بودند از حزب خارج شوند، که متاسفانه هرگزبدین هدف نرسید، بعدا که درهای حزب به روی منشویک ها و سوسیال رولوسیونرها گشوده شد و سازش کاران پیشین افراد ابن الوقت و کارمندان که از دور ایستاده بودند بر" استالین که در برابر تاثیرات خارجی نه از حیث اراده بلکه از لحاظ ذهنی ضعیف و تاثیر پذیر بود" به یکی از محکم ترین ستون های رژیم استالینی محسوب شدند و میوه های انقلاب را برچیدند و انقلاب و دستاوردهای حزب کمونیست را بسوی استالنیسم و سوسیال امپریالیسم بردند. شاید وضعیت حزب کمونیست بسوی دیکتاتوری فردی استالیتی نمی رفت و چه بسا امروز جامعه بشریت دارای وضعیت بهتری بود. تروتسکی کتاب انقلاب روسیه ، خاطرات، تجربیات، واقعیات را بر اساس میل خود و زمانه طراحی نمی کند. تروتسکی با توجه به تجربیات خود توصیه میکند " برای اینکه انقلاب دچار شکست نشود بعد از تصفیه رده های سیاسی بالا باید اقشار فرودست، دیوان سالاری کهن، ارتش کهن، قضات کهن که نمک پرورده و غلام خانزاده دستگاه استبداد باید تصفیه شوند تروتسکی با شهامت می گوید آنچه برای نسل جوان کنونی در همه ی کشورها که مایه شوربختی است به نام مارکسیسم کارخانه ی غول آسائی برای تولید انواع و اقسام جعلیات تاریخی و نظری ایجاد شده است، این کارخانه " بین الملل کمونیست " نام دارد. دخالت کمینترن شرایط لازم را برای اشغال چین به وسیله ژاپنی ها و شکست انقلاب اسپانیا ودر فرانسه هم شرایط لازم را برای تعرض به موفقیت های نظامی بی سابقه هیتلر فراهم آورد. دستگاه جعل استالین با استخدام مورخین، حقوقدان های مزدور، تاریخ حزب کمونیست را زیر نظر مستقیم استالین انتشار می دهند آنها در این باز نویسی تاریخ جعلی افراد بیانگذار، عکسها و مدارک تروتسکی را حذف می کنند، به تروتسکی اتهام می زنند که وی دهقانان را سبک می شمارد. متاسفانه خیلی از احزاب چپ سالها تاریخ جعل استالین را راهنمای تئوری و عملی خود قرار دادند و اتهاماتی که در این تاریخ به تروتسکی میزنند برای خیلی ها قابل استناد بود. اما با مرور زمان این جعلیات نتوانست تاب بیاورند و بعلت تناقضات درونی خود تکه پاره شدند و امروزه تروتسکی و لنین همچنان خوانندگان خود را دارند و استالین و تحریف کنندگان به زباله دان تاریخ رفته است.
برگرفته از:
تاریخ انقلاب روسیه، لئون تروتسکی، مترجم: سعید باستانی، انتشارات نیلوفر، 1387
زندگی تروتسکی، لئون تروتسکی، مترجم: هوشنگ وزیری، انتشارات خوارزمی، 1358
په یوه ندی