- MOC.OOTAHAD
- selcitrA seidutS erutuF
- MOC.OOTAHAD
اژدهای داعش و سیزیف کُرد
نویسنده: رزگار آرمند
تاریخ بارها گواهی داده است که حق طبیعی کردها مبنی بر دستیابی به کیان سیاسی مبتنی بر هویت ملی و برخورداری از دولت و حکومت مستقل، بارها به مزایده ی خیانت های بین المللی و منطقه ای گذاشته شده است: از قرارداد لوزان و سور تا سایسپیکو و آنچه همواره کشورهای منطقه به عنوان اقمار دول قاهره، در راستای منافع خود در مقابل شکل گیری دولت کردی ایستاده اند. این خیانت با ظهور یک شبه دولت تبهکار و تروریستی که تمام معادلات منطقه ای و جهانی را به هم زده است، در آستانه ی تکرار است.
سربرآوردن داعش علیرغم حیرتآمیز بودن در مواجهه ی نخستین که ممکن است بسیاری را دچار بهت سیاسی و شناختی نماید؛ به لحاظ زمینه های ظهور، شرایط بین المللی، وجوه تاریخی و عقیدتی، آشکارا قابل تبیین است. تاریخ، فرهنگ و ایدئولوژی حاکم بر منطقه ی بحرانخیز خاورمیانه، معادلات قدرت و بازیگران ماهر آن و قدری طمعکاریِ توأم با بلاهت قدرتهای فرامنطقه ای و فوبیای ذاتی اسرائیل، از جمله عناصر زاینده ی داعش در هیأت یک دولت اسلامی است که با داعیه های توخالی و غیرقابل تحقق به منصه ی ظهور رسیده است.
اگر در میدان واقع این پدیده را مورد تحلیل قرار دهیم، دست پروردگی، ابعاد ابزاری بودن و قابلیت آن برای معامله و حتی ظرفیت های آن برای وجه المصالحه قرار گرفتن، مشهود و غیرقابل انکار است. پیداست که داعش حاصل تعارضهای لاینحل قدرتهای پشت پرده و تأمین منافع متعارض آنهاست که گاهی نیز از کنترل خارج میشود و البته این خروج از کنترل نیز در نقطه ی صفر قرار نمیگیرد بلکه همواره در دایره ی نفوذ فرماندهان نیمکت نشین و سایه از نقطه ای به نقطه ی دیگر میل میکند. داعش از دامنه ای به دامنه ی دیگر سوق مییابد اما هموار به سمت ایجاد بالانس در منافع صحنه گردانان حرکت میکند. لطفا این پازلها را کنار هم بگذارید:
Øآمریکا در مدت زمانی بسیار اندک خطرناکترین، بی تعهدترین و جنایتکارترین حکومت منطقه یعنی صدام حسین را که عضو سازمان ملل بود؛ زمینگیر و ساقط کرد اما برای نابودی داعش بازه ی زمانی سه ساله را تعیین کرده است که باید به دست خود مردم منطقه، بخوانید حکومتهای منطقه صورت گیرد.
Ø داعش به منافع هر یک از کشورهای مسلمان به طرق گوناگون تعرض کرده اما کوچکترین تهدیدی را برای اسرائیل ایجاد ننموده است!
Ø داعش با سرعت برق آسایی در سوریه نفوذ میکند و سازماندهی میشود و موقعیت هایی را به دست میآورد که معارضین داخلی سوریه هرگز به چنین موقعیت مهمی دست نیافته و نخواهند یافت!
Ø موصل چنان سهل و آسان سقوط میکند که با هیچ منطق نظامی قابل توجیه و تحلیل نیست! داعش به سادگی به شهر موصل استیلا مییابد تا توجه همه ی جهان را جلب کند و سراسر عالم را یا وارد بازی کند یا به تماشای این بازی جلب نماید. پس از آن داعش مناطق سنی نشین عراق را با پرچمهای سیاه به انقیاد خویش می کشاند.
Øداعش تا 25 کیلومتری بغداد پیشروی میکند. پایتخت در آستانه ی سقوط قرار میگیرد. گفتگوهای نیمکت نشینان از دوسوی زمین با علائم و اشاره آغاز میشود. همه میدانند بغداد برای دول منطقه و فرامنطقه ای علیرغم تعارضات منافع از چه اهمیت بسزایی برخوردار است و چگونه این دولتها برای پیشگیری از غیرقابل کنترل شدن اوضاع، حفظ وضعیت موجود و بالانس منافع خویش، از این شهر چه بهره هایی میگیرند. قرار نیست داعش بغداد را تسخیر کند. به جای توپ و تانک فقط یک تابلو راهنما به مقابله ی داعش فرستاده میشود. روی این تابلو نوشته شده است: آهسته حرکت کنید به سمت اربیل. تابلو سمتی را به داعش نشان میدهد که مطابق ایدئولوژی ایسیسم هیچ زمینه ی مناسب مذهبی، عقیدتی و حتی تاریخی برای کنترل آن منطقه ندارد. اما تاکتیک جدیدی است و باید انجام شود. داعش به سمت اربیل سوق داده میشود تا بغداد از خطر رهایی بیابد با این پیچِ استراتژیک علاوه بر بغداد امنیت تمام شهرهای شیعه نشین عراق تضمین میشود.
Øدر موصل بیش از چهل دیپلمات ترک تعمداً به دام داعش میافتند تا هم بی باکی و سکوت ترکیه را در قبال خزیدن اژدهای داعش در خط مرزی این کشور توجیه کند و هم در مدت زمان لازم انفعال و بی عملی ترکیه را در مقابل آزادی مرزهایش جهت تردد داعش از حیث نظامی و تجاری، توجیه نماید. پس از عادی شدن اوضاع و پذیرش هیولای داعش به مثابه پدیده ی خارق العاده ی دنیای معاصر، چهل دیپلمات ترکیه آزاد میشوند در حالی که هیچ کشور ذینفوذ جهان تاکنون قادر به رهایی اتباع خود از زیر تیغ تیز داعش نشده است. موضع ترکیه در مقابل سقوط کوبانی و تأخیر آمریکا جهت پیشگیری از سقوط این شهر هم که زبانزد عالم است و....
قابل کتمان نیست که در عرصه ی سیاسیِ جهانِ به شدت سیاستزده ی امروز، قدرتهایی پدید آمده اند که از حیث تاریخی، ژئوپولوتیکی، عقیدتی به شدت معارض یکدیگرند و این تعارضات چنان متناقض یکدیگرند که مسامحه و مدارا و همزیستی آنها با یکدیگر به امری محال تبدیل شده است. ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی قدرتهای معاصر، آنها را چنان پرورده است که بازی را همواره برای بُرد کامل و حذف رقیب پیش ببرند. این بازی غیرواقعبینانه، تمامیت خواهی و حذف کامل رقیب را به ایدئولوژی مسلط مبدل ساخته است. به زبانی اسطورهای میتوان گفت داعش اژدهایی است که از صفحه ی شطرنج بازی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای سربرآورده است؛ البته بازیکنان از خصلتها و ابعاد ذاتی این اژدها نیک آگاهاند و اکنون این مهره را که برآیند بازی چندساله شان است، به بازی گرفته اند. کافیست با دقت نظر حرکت و استراتژی داعش را در عرصه ی عمل نظامی و سیاسی بررسی کنیم تا فاشِ جهان گردد آنچه در پس پرده میرود. بیش از آن که به پیچ و خمهای این اژدها که گاه طغیان میکند و گاه سست و سرگشته میگردد، توجه کنیم ضروری است به شیوه ی بازی بازیکنان پیرامون شطرنج دقت کنیم و اگر تحسین، تعجب یا نفرتی پیش میآید باید به معطوف به طراحان حرکت مهره و قدرت اژدهاگردانی(مهره گردانی)، آنها باشد.
نکته ی حائز اهمیت در این عرصه موقعیت و وضعیت کردهاست که یک بار دیگر در نقطه ی صفر قله ی سیزیف قرار گرفته است. اگر بحث را در هم اکنونِ سیاسی منطقه متمرکز کنیم به نظر میرسد بنا بر این است که اتفاق مهمی در عرصه ی بازی روی دهد، توافق ایران و آمریکا به آستانه ی اجتناب ناپذیری رسیده است (زمان توافق مهم نیست)، سوریه در وضعیتی برزخ گونه و لاینحل قرار دارد. آل سعود مردم یمن (حیاط خلوت بالقوه ی ایران در همسایگی عربستان) را بمباران میکند، ایران چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد و در سراسر عراق با موافقت تلویحی آمریکا فعال مایشاء است. ترکیه بدنامی همراهی و همکاری با داعش را به جان خریده است و حتی در این ماجرا با ایران و آمریکا در افتاده است - البته در بازی شطرنج همه ی اینها جزو خصلت بازی است- و همه ی این هزینه ها برای احیای عثمانیسم و پیشگیری از خطر دولت کردی است .... جدیدترین و مهمترین حرکت صفحه ی شطرنج داعش، رها کردن موصل است که قرار است بازپسگیری آن به دست ارتش عراق؟ و حشد شعبی و احتمالاً پیشمرگه های کرد انجام گیرد. پرسشی که به میان میان میآید این است که آیا شهری که با توافق همه ی بازیگران عرصه ی بازی سقوط کرد، بدون همکاری آنها بازپس گرفته میشود؟ کدامیک از عوامل میدانی و سیاسی سقوطِ آن مرتفع شده است؟ گویی سناریویی در حال تکوین است که احتمالاً دوباره طراحان سایسپیکو و حکومتهای ذینفع منطقه با قربانی کردن کردها، این بخش از بازی را به گونه ای رقم زنند که به بالانس تازهای از تابع قدرت دست یابند: داعش را از موصل اخراج کنند و به سمت اربیل سوق دهند تا 1) از تشکیل دولت کردی پیشگیری نمایند. 2) ترکیه و ایران دو کشور برادر را که از حیث ایدئولوژیکی متعارض اند اما از حیث مسئله ی کرد، هم رای و هم نظرند، به امن و آسایشی از حیث فوبیای تجزیه دست بیابند و بند نافشان بیشتر از پیش به هم بچسبد. 3) آمریکا که بنابه نهگداشت دل کشورهای منطقه همواره از تمامیت ارضی عراق حمایت میکند، به عراقی دو پارچه تحت قیادت ایران و ترکیه(بخوانید داعش)، رضایت دهد تا مسئله ی سوریه را نیز با سرنگونی بشار اسد به حیاط خلوت ترکیه و عربستان که به لحاظ ایدئولوژیکی مشکل چندانی باهم ندارند، بسپارد. در این میان ایران نیز چیز زیادی از دست نخواهد داد بلکه علاوه بر حفظ نفوذ محدود در سوریه، بر بخشی از عراق مسلط خواهد شد که از حیث ایدئولوژیکی همطراز مکه و مدینه خواهد بود و از طرفی با همکاری مشروط و همواره قابل مذاکره ی آمریکا به بالانس تازهای از مسئلهی تشیع و تسنن دست خواهد یافت. واین فرصت مناسبی است تا ایران بیمحابای رقیب، تلاشهای تازهای را در زمین و زمینه های ظهور آغاز کند. ترکیه نیز برای غرب، همپیمانی با هویتی تازه در میان بلوک سنی خواهد شد و به قیمت عدم حمایت غرب از مسئله ی کرد، او نیز برای اسرائیل شاخ و شانهای نخواهد کشید. ایران هم که همواره تحت لوای ضدیت با اسرائیل به ضدیت با همسایگان به مثابه دروازه ی فتح اسرائیل پرداخته است، فعلاً به بالانس تشیع و تسنن تن در خواهد داد و البته که بازی سیاست ادامه خواهد داشت چرا که در فقدان این بازیها، جهان با خلا بازی یعنی خلا قدرت مواجه خواهد بود و پیامد این خلا فروپاشی است. جهان نه همواره در حال جنگ و نه همواره در حال صلح بلکه در حال بازی قدرتها است.
با این اوصاف آیا نباید اکنون کردها نگران آینده ی خود باشند که پس از بزرگترین آسیبهای انسانی، اجتماعی و زیرساختی که بدون دلیل گریبانشان را گرفت، شاید دوباره سنگ از دوش سیزیف کُرد به عمق درهها فروغلتد و بار دیگر قربانی تعاملات و تعادل خاورمیانهای شوند. متاسفانه تاریخ هیچگاه از خیانت های خود شرمنده نیست حتی اگر بار دیگر برکه ی آزادی به روی تانتالوس کُرد خشک شود.
په یوه ندی